محل تبلیغات شما

ازهمكلاسيام بود،يه ترم پايين تر من بود،يه دختره قد بلنده،ورزشكار،لونده،باهوشه،جذاب،از اونا كه خيلي تيزن،اونايي كه ميشه بهشون تكيه كرد،٥ سال پيش كه ديدم ش ازش خوشم اومد ولي چون درگير رابطه بودم بهش پيشنهاد ندادم،ولي يه اكيپي بوديم كه باهم بيرون ميرفتيم،ميگفتيم ميخنديديم،بعد ها يبار به دوست صميمي ش گفتم ازش خوشم مياد بايد چيكار كنم گفت بهش نگو بدش مياد طوری که همین یه ارتباط ساده هم از بین میره،حسمو خفه كردم همينجوري عادي ادامه داديم،باهم در ارتباط بوديم تا پارسال،عين رفيقاي پسرم بود،يه دختره خود ساخته،كارمند،زرنگ ،دلسوز ،يه دختره قوي،از اونا که میشه بهش تکیه کرد،از وقتي دانشگاه تموم شد ،بعضي وقتا بهش زنگ ميزدم اون زنگ ميزد در ارتباط بوديم ،پارسال بود با دوستش(نه اون دوسته دانشگاهش) رفتيم بيرون شب ش بهم پيام داد كه دوستم ازت خوشش اومده اگه تو رابطه نيستي مايليد باهم جوين شيد،دستم لرزيد بهش گفتم با اينكه تو رابطه نيستم،ولي نميخام ش،من كسي رو ميخام كه تمام اين مدت بهش نگفتم گفت كي؟ گفتم خودت گفتم بهش كه چند سال پیش از دوست صميمي ت م گرفتم كه بهت بگم باهم باشيم ولي گفت نه ! خيلي تعجب كرد و ناراحت شد گفت من ازت خوشم ميومد از همون اول ولي چرا هيچوقت نيومدي جلو گفتم با دوستت مطرح كردم گفت دوستم هميشه ميگفت اگه اًون پسره به من پيشنهاد بده قبول ميكنم بهم گفته بود که میخادت،اون عوضی به خاطر اينكه من با اون نرم تو رابطه بين ما فاصله انداخت،خلاصه يسال داره ميشه باهاشم،از بالا پايينم خبر داره،ديوونه وار ميخامش،ديوونه وار ميخاد منو ازش خواستگاري كردم ٣ هفته پيش بهش وقت دادم كه فكر كنه و داره فكر ميكنه 

يه روزي تو كوچه ي ما هم عروسي ميشه

كه ,بهش ,گفتم ,رابطه ,تو ,ولي ,تو رابطه ,در ارتباط ,دوست صميمي ,ازش خوشم ,بود،يه دختره

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دَه دَقیقه یِ آخر ...